آیا شورای ملی واقعا ملی است؟

نیما کاوه
آیا شورای ملی واقعا ملی است؟

پارلمان افغانستان که متشکل از افراد مختلف از ولایت‌های افغانستان است، برخلاف آنچه توقع می‌رود، هرگز نتوانسته که دارای نگاهی ملی نسبت به وضعیت مردم باشد. ساختاری که این افراد را به مجلس نمایندگان می‌رساند، ساختار قومی است و این خود دلیلی برای غیر ملی بودن مجلس است. در هر ولایت، فردی با نفوذ که به دلایل مختلفی می‌تواند این نفوذ را به دست بیاورد، پس از مدتی فعالیت در محور مشکلات قوم و قبیله‌ی خاصی، کاندیدای شورای ملی می‌شود.

در واقع، آنچه اکثریت وکلا را به مقام نماینده می‌رساند، اعتباری است که از یک قوم به دست می‌آورند و این نمی‌تواند در نهایت خودش، تشیکل مجلس نمایندگان را به عنوان یک مجلس ملی معرفی کند.

برای درک معنا و مفهوم ملی می‌توانیم در فرهنگ‌نامه‌ها و دانشنامه‌ها جست‌وجویی داشته باشیم و نظر به آنچه دریافت می‌کنیم، مجلس کشور را مقایسه کنیم. برای این که خود این واژه را نظر به کاربرد آن و فارغ از معنای اصطلاحی‌اش دریابیم، سری به واژه‌نامه‌ی دهخدا می‌زنیم: «منسوب به ملت و آنچه که در دست و اختیار ملت است و گاهی توسعاً در زبان فارسی دولتی را نیز به سبب وابستگی دولت به ملت، ملی گویند. از این روی، این کلمه در همه جا معادل ناسیونال به کار نمی رود.» در ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی چنین آمده: «در معانی زیر به کار رود: الف – تبعه در مقابل بیگانه. ب – وابسته و مرتبط به یک دولت؛ در این صورت به شکل صفت به کار می رود، مانند؛ پرچم ملی ، بندر ملی. ج – وصف دولت حامی فرد از آن جهت که حمایت به عهده‌ی او است و شخص مورد حمایت تبعه‌ی او می باشد و گفته می‌شود «اتاناسیونال» یا دولت متبوع.

بنابر چنین تعریفی، معنایی از واژه‌ی ملی، در کشوری که از یک قانون تابعیت می‌کند و هرچند اقوام مختلفی در آن زندگی کنند، ما نمی‌توانیم، فردی را که صرفا نماینده‌ی یکی از این اقوام است، وجه ملی بدهیم. نمایندگان افغانستان، بر اساس این که از هر ولایت در مجلس جمع می‌شوند، توانسته ‌اند مفهوم ملی را به خود بدهند؛ در واقع‌، آنچه چندگانگی قومی نمایندگان را در مجلس ملی‌سازی می‎‌کند، وجه فکری و رفتاری آنان در نسبت به مردم افغانستان نیست، بلکه در اصل این وجه را از راهی به دست آورده است که نتیجه‌ی صفت ملی یک جغرافیا است. پس نمی‌توانیم با در نظرداشت این موضوع، هویت قانونی وکلای پارلمان را هویت ملی برای هر فرد از افغانستان بدانیم. در چنین موضوعی، هویت ملی، اساس خودش را از مرجعی که در قانون و قانون‌گذاری به وجود آمده باشد، به دست نیاورده، بلکه از نمادهای ملی؛ مثل ولایت‌های یک کشور و یا حتا مجلس که مکانی برای افرادی از ولایت‌های مختلف کشور است، به دست آورده.

پس اگر بخواهیم با چنین استنتاجی، از مفهوم واژه‌ی ملی، برای نمایندگان مجلس کشور استفاده کنیم، نمایندگان مجلس، هویت نمادین ملی را به خود می‌گیرند نه حقیقت هویت ملی را. در واقع، زمانی که نماینده‌ی پارلمان که رأی کامیابی خودش را از قوم مشخص به دست آورده، بر کرسی‌ای می‌نشیند که او را به عنوان بازیگر هویت ملی، معرفی می‌کند؛ طوری که در بسیاری از شعارهای نمایندگان و اداره‌ها دیده می‌شود که از تمثیل هویت ملی سخن می‌گویند، این تمثیل به معنی واقعی کلمه است، نه به معنی استعاری آن.

وکیلی که با رأی قوم خودش به مجلس می‌آید، آن نقشی را که باید ایفا کند، نمی‌تواند عملی کند؛ زیرا رأی اقوام دیگر را ندارد و به همین دلیل حتا نمی‌تواند مشکلات اقوام دیگر را به دلیل عدم رابطه با آن‌ها، تشخیص بدهد. گذشته از این، پارلمان کشور بر اساس ولایت‌ها نماینده می‌پذیرد نه اقوام. پس از این لحاظ نیز حقیقت وکلای مردم در افغانستان با آنچه قانون مد نظر گرفته است، هم‌خوانی ندارد. این ناهم‌خوان‌بودن در واقع، نکته‌ای است که هویت ملی نماینده‌ی یک مجلس را با هویت قومی آن فرق می‌گذارد.