مطابق جزء دوم، مادهی هشتم اصول وظايف داخلي ولسي جرگه، كه گفته شده (هرگاه هيچ يك از نامزدان نتوانست رأی اكثريت حاضر را كسب کند، دو تن، نامزدی كه بيشترين آرا را به دست آوردهاند، به رأيگيري علني جهت رد و يا تأييد گذاشته ميشود؛ اين حكم براي اعضاي متباقي هيئت اداري نيز مدار اعتبار است.) به همين اساس در روز یکشنبه، رأيگيري علني براي تأیيد عرفانالله عرفان و محمدكريم اتل، به خاطر به دست آوردن كرسيهاي منشي و نائب منشي، صورت گرفته و با اتفاق آرا اعضای حاضر هر دویشان مورد تأييد قرار گرفتند.
این در حالی است که چنین برخوردی و استفاده از جزء دوم مادهی هشتم اصول داخلی ولسی جرگه، از راههای ناگزیر در پارلمان به شمار میرود. پارلمان افغانستان همواره در رأیگیریها دچار مشکل بوده است و نتوانسته بسیاری از چالشهای سر راه خودش را در درون پارلمان حل کند.
با این رویکرد، گمان نمیرود که در تصمیمهای آینده نیز دچار مشکل نشویم و مجلس نمایندگان بتواند بدون هیچ تاخیری مراحل قانون را در جهت تصمیمگیریهای مجلس استفاده کند. کندیای که در کار این مجلس دیده میشود، نشان از وخامت اوضاع سیاسی کشور میدهد؛ طوری که هیچ اتفاق نظر کلیای را در میان نمایندگان کشور در رابطه به فعالیتهای مربوط به مجلس نمیتوان دید.
پیش از این، بزرگترین چالش نمایندگان را نبود رییس مجلس که مورد تأیید همگانی وکلا باشد تشکیل میداد و سپس انتخاب معاونین و بلاخره منشیها؛ اما حالا که این موارد نیز حل شده است، مجلس نمایندگان نخواهد توانست اعتبار از دسترفته را دوباره به دست بیاورد؛ زیرا مردم در هر انتخابی، شاهد چالش خاصی در میان نمایندگان بودهاند از جمله تن دادن به راه حلهایی از سر ناگزیری.
دور هفدهم پارلمان کشور، با طی کردن پر تنش مراحل رسمی خودش از انتخاب مردمی گرفته تا انتخاب رییس مجلس، همواره مردم افغانستان را از خود ناامید کرده است و هر مرحلهای که پیش آمده است باعث از میان رفتن اعتباری شده که یک پارلمان نیازمند آن است.
این مورد نشان میدهد که مفهوم اساسی پارلمان که خانهی نمایندگان است، به کلی تغییر کرده است؛ زیرا اعضای پارلمان، بر اساس انتخاب مردم به کرسی میرسند و این انتخاب برای هر یک از نمایندگان اعتباری را میبخشد که نظر به قانون هر کشور، نمایندهی مذکور دارای صلاحیتهای قانونی میشود.
نمایندگان دور هفدهم پارلمان کشور، چندین موردی را که باید با طی مراحل آن، اعتبار لازم را به دست میآوردند، از دست دادهاند. این موارد از انتخابات پر تنش مجلس شروع شد که بسیاری را بر این باور داشت که نمایندگان بر اساس تقلبها و واسطهبازیها به مجلس راه یافتهاند. حتا اگر تقلب را یک اتهام به مجلس بدانیم، اعتباری که مد نظر مردم است، نزد اعضای مجلس وجود ندارد و بر اساس این باور، میتوان نتیجه گرفت که آن معنای اصیلی که به پارلمان تعلق دارد، دیگر در میان نمایندگان کشور قابل دریافت نیست.
نکتهی دیگری که مجلس را کاملا از اعتبار انداخت، بحث و جنجالی بود که بر سر انتخاب رییس این مجلس پیش آمد. این جنجالها تا حدی پیش رفت که حتا نمایندگان به درگیری فزیکی با هم پرداختند؛ درگیریهایی که در نهایت سبب شد تا راه حلهایی از سر ناگزیری پیش کشیده شده و مراحل قانونی از پیش تعیین شده برای انتخاب رییس مجلس، نادیده گرفته شود.
قوانین مندرآوردی مجلس، نشان میدهد که پارلمان افغانستان بهعنوان اجتماعی از قانونگذاران، ممکن است چالشهای زیادی را فرا راه مردم و خواستههای قانونی آن بگذارد. در واقع، ملتی که از عدم تطبیق قانون رنج میبرد، با چنین پیشآمدهایی همه انگیزهی خود را که بر مبنای آن امیدواریهایی را به دست آورده بود، از دست میدهد.
بعد از حل شدن مشکلات اداری مجلس، بزرگترین چالشی که تا اتمام دور هفدهم باقی خواهد ماند، اعتبار از دسترفتهای است که در نهایت باید دوباره احیا شود.
مردم افغانستان، قربانیهای زیادی را در راه انتخابات و به خاطر داشتن نمایندگان کارا در مجلس دادهاند؛ ولی متأسفانه، آنچه نمایندگان جدید از خود نشان دادند، ناسپاسی محض در برابر این قربانیها بوده است. کشوری که تازه وارد مباحثی چون انتخابات و حق رأی شده است، با دیدن این همه سوءاستفاده و فساد، در نهایت جز بیاعتباری، چیزی را به دست نخواهد آورد. اعتباری که پایهی مفهوم انتخابات است.